محل تبلیغات شما



سلام دوستاي گلم ،خوشحالم امشبم تونستم براتون مطلب جديد بذارم .

لغات ضروري (850 تا 900)
نمونهsample26نرخrate1
نايلونnylon27دادوستدکالا، دادوستدکردنbarter2
لذت،خوشيpleasure28محموله،کالاgoods3
متمايزdistinct29فارغ التحصيلgraduate4
آگهي دادن، اعلان کردنannounce30سرود،نغمه سرايي کردنcarol5
عملياتيoperational31داروخانهpharmacy6
وضعيت،حالتstatus32داروسازpharmacist7
توليدکننده،سازنده، صاحب کارخانهmanufacturer33گواهينامهcertificate8
به طورواضح،صريحاexpressly34قلع،حلبي،روي،قوطيtin9
مهارت،ساختنcraft35ورق،ورقه،صفحهsheet10
   صنعت گر،     صنعت کارartisan36مرکزيcentrally11
شاگرد،کارگرماهرjourneyman37گرفتن،بدست آوردنobtain12
پيشنهاد،پيشنهاد دادنproffer38قوري چايteapot13
اعتماد،اطمينانconfidence39شغل،حرفه،پيشهoccupation14
ظروف آشپزخانهkitchenware40حوزه رودخانه،لگنbasin15
محصور کردنenclose41راه حل،محلول،حلsolution16
متقابلاmutually42نشان دادن،نمايندگي کردنrepresent17
موفق،کامياب، خوشبختprosperous43بايگانيfiling=archive =record
انجمن،تجمعassociation44صدور صورتحسابbilling19
توسعه دادنextend45انتصاب،قرار ملاقاتappointment20
صادق،صميمي، مخلصsincere46مختصرنويسي، خلاصه نويسيshorthand21
حق شناسي، سپاسگزاريgratitude47واجد شرايط،شايستهqualified22
مايل،علاقمند، شيفته،مشتاقfond48خاويارcaviar23
بخشيدنforgive49کميابي،تحفهrarity24
مودب،باادبcourtous =polite50آناناسpineapple25

 


سلام دوستان،امروزم 50 لغت براتون آماده کرده ام ، اميدوارم بکارتون بياد

لغات ضروري (800 تا 850)
حسابدارaccuntant26لکه،لکه کردنstain1
قراردادcontract27در بازگشتon returning2
اولويتpriority28در نظر گرفتنconsider3
امضاsignature29تنباکو،دخانياتtobaco4
يهودي(اسم)jew30تباکوفروش،توتون فروشtobacconist5
يهودي(صفت)jewish31جسورانه،مردانه وارboldy6
تجارتtrade32مطمئنconfident7
ارائه،نمايشpresentation33روش،شيوهmanner8
سرمايه گذارinvestor34بي درنگpromptly9
يقهcollar35بسته،پاکتpacket10
سمور يا راسوmink36به طور پيوستهsteadily11
جيره،سهمration37اظهار داشتن,اعلام کردنdeclare12
کوپنcoupon38سرگرم کنندهamused13
فتيلهwick39دست پاچه کردن، خجالت دادن، شرمسار شدنebarrass14
مشتريclient40يار،معشوقه، دلبر،عزيزsweetheart15
غيرقانوني،غيرمجازillegal41عطر،بوي خوشfragrance16
مافوق،ريئسsuperior42تعاوني،شرکت تعاونيcooperative17
سرمايه گذاري کردنinvest43خياطtailor
پول،پول رايجcurrency=money44درشت،بزرگ، زمختgross19
پيشنهاد عادلانهfair offer45علامت،نشانه،آرمemblem20
درصدpercentage46دارايي،ويژگي، خاصيتproperty21
تقويت کردن،حمايت کردن از،تايئد کردنuphold47پنداشتن،فرض کردنsuppose22
کف زدن،صداي دست زدنclap48غصب کردن،مصادره کردنconfiscate23
کارگرlaborer=worker49ساده،فروتن،افتادهmodest24
دستمزد،مزد،اجرتwage50ظروف لعابيenamelware25

 


سلام دوستاي گلم

بعد از دو روز اومدم با لغات خيلي ناب

لغات ضروري (750 تا 800)
ظرفcontainer26مالش دادن،ماليدنscrub1
ساختمانbuilding27کثيف،پليدfilthy2
لذت،خوشيpleasure28ترشsour3
صلح آميزpeaceful29واضح،بديهي، مشهود،آشکارobvous4
اختلال،مزاحمتdisturbance30ژنتيکgenetic5
ورود،مدخلentrance31اصلاح کردنmodify6
تهديدthreat32سوزنneedle7
تهديد کردنthreaten33سيخونک زدن، سيخونک،نقطه،هدفprick8
قبيلهtribe=clan34تراشه،متلاشي شدنsplinter9
سخن گفتن، اظهار داشتنremark35ورودentry10
نظم را حفظ کنيدkeep order36مرسوم،مد روزtrendy11
ناديده گرفتنoverlook37انحصاريexclusive12
همراه و همدم، معاشرت کردنcompanion38دشوار،سختtough13
ثروت،بختfortune39جويدنchew14
شديدviolent =intense =severe40تبخيرشدن،بخارشدنevaporate15
نزاع،مجادله،دعواquarrel41محرمانهconfidential16
بدهي،قرضdebt42همسر،جفت،رفيقmate17
وصيت کردن، وصيت،وصيتنامهwill43کليه،قلوهkidney
رسمي،جدي،موقرsolemn44دستشويي،مستراحlavetory19
ورودarrivel45دونفري خواندن، دونفري نواختنduet20
حصيريافرش جلودرdoormat46ربودن،يدنrob21
حيرت،شگفتيastonishment47قرباني کردنsacrifice=victim22
يخچالrefrigerater48انتقاد کردنcriticise23
روز خسته کنندهtriring day49پيچ گوشتيscrewdriver24
ته نشين شدن، مستقر شدنsettle50آلت موسيقيinstrument25

 


درود بر دوستاي عزيزم،امروزم فرصتي شد که خدمتتون باشم .

لغات ضروري (700 تا 750)
رفع خستگيrefreshment26رادياتور،خنک کنندهradiator1
چيپسcrisp27به هر حال،ضمناby the way2
کودکانه،بچگانهchildish28ترحم،افسوس،درد، ترحم کردنpity3
فاجعهcastastrophe =tragedy =disaster29سفت شدن، سفت کردن،محکم کردنtighten4
انتصاب،قرار ملاقاتappointment30گستاخ،پرروcheeky5
مقابل،مخالف،ضد، مغايرcontrary =opposite31لباس تنگtights6
حق کاملا با توستyou are quit right32شاهکارmasterpiece7
پيشنهاد کردنsuggest33فاش کردنreveal=disclose8
شاگردpupil34استماع،شنوايي، آزمون هنر پيشهaudition9
نفوذ،تاثيرinfluence35عشق ورزيدنadore=make love10
مسئوليتresponsible36لوازم آرايشcosmetic11
پاک کننده(شخص)cleaner37مزخرف،مهملnonsense12
ساقدوش عروسbridemaid38تعديل کننده، هماهنگ کنندهcoordinator13
نجيبdecent39رنگ کردنdye=color=paint14
ازدواج،عروسيmarriage40ماتيک لب،رژ لبlipstick15
قرباني،فدا کردنsacrifice=victim41ريمل مژه و ابروmascara16
مرحله،صحنهstage42غيرمنصفانه، غيرعادلانهunfair17
خواستگار،نودامادbridegroom43برتر،والاتر،نخستينprimiere
بدرستي،عيناaccurately44محراب،حرم، جايگاه مقدسsanctuary19
شعلهflame45بيزارfed up20
خشم،غضبanger46خشمگين،عصبانيfurios=angry =irate21
داخلي،دروني، باطنيinner47بخشنده،مهربان ،رئوفgracious22
غلغلک دادن، خاريدن،غلغلکtickle48سنتيtraditional23
روش،رفتار،طرز، طريقهmanner49مشکل و پيچيده، مصنوعيsophisticated24
از خانواده سلطنتيroyalty50سياه پوستboogie25

 


سلام دوستان،خوشحالم که امروزم تونستم بيام و لغات رو باتون شير کنم :

لغات ضروري(650 تا 700)
يورش،حمله ناگهانيraid=attack26تصور،خيالfancy1
عزيز ،محبوبdarling=dear27جليقه،لباسvest2
شايان ستايش،قابل پرستشadorable28کسي که بازي ديگران را خراب ميکندspoilsport3
نشخوار،نشخوار کردنquid29مرسوم،مد روزtrendy4
ذوب کردنmelt30سازوبرگ،تجهيزoutfit5
زرده تخم مرغyolk31قفسه سينه،سينهchest6
عامل ،نمايندهagent32دورکمر ،کمربندwaist7
عجيب و غريب،خارجي، بيگانهexotic33بخشش،پوزشpardon8
استعفا دادن، کنارگذاشتنresign34متکبر،مغرور،گستاخarrogent9
رفتگر،سپورdustman35عجيب و غريب ، فوقالعادهweird10
يکسانidentical=same36عطرperfume11
دوقلو،جفتtwin37زرق و برق دار، مجللgorgeous12
نوجوانteenager38مسئوليتresponsible13
عضلانيmuscular39خطscrip=line14
گفتن،تمرين کردن،تکرار کردنrehearse40بالغ،کاملmature=adult15
قرار عشقيdate41ردياب،کشف کننده، يابندهdetector16
قطع کردنinterrupt42عبوس،افسرده کردن،افسرده بودن،دلتنگ کردنmope17
ترکه،گرز،عصاwand43جاي خالي ، خلاvacancy
تحسين،تشويق و تمجيدapplouse44قطعاdefinitly19
مستاجرtenant45الهي،خداييdivine20
لاک الکل،لاک الکل زدنlacquer46نفيس،بديع،عاليexquisite21
روکشveneer47امتياز،مزيتprivilege22
کابوسnightmare48آدم سفيه و احمق،خرفتidiot23
موقت،موقتيtemporary49فريبنده،دلکشfascinating24
وزغ،غوکtoad50خزيدنcreep25

 


سلام دوستان ،امروزم سعي کردم 50 لغت براتون جمع آوري بکنم.

لغات ضروري (600 تا 650)
افقhorizen26هيجانexcitement1
گِردround27صحرا،بيايان،ول کردن،ترک کردنdesert2
سقوط،سقوط کردنfall28بيهوده،باطل،عبثvain3
نخ نما،ژنده، دون،پستshabby29بيهوده،بي فايده،باطل،پوچ، بي اثرfutile4
لامت گذاريmarking30فروشگاه،رستورانcanteen5
تجهيزاتequipment31قبلاearlier6
منصفانهfairly32شهامت ،جرات کردنdare7
کاوشگر،کاوش، تحقيق،کاوش کردنprobe33شخص،آدم،مرد، رفيق،دوست،همکارfellow8
اندازه،سنجش،اندازه گيريmeasurement34نا اميد کردنfrustrate= dissappintment9
اوليه،بدويprimitive35رنج بردنsuffer10
پيشانيforehead36رسوايي،افتضاحscandle11
گسترس،توسعهextention37مرکزفرماندهي، مرکز کارheadquarter12
سوزش،ناراحتي، خشمirritation38صداوسيماbroadcasting13
ضربه سنگين،در را به شدت بهم زدن،کوبيدن تلفنslam39به گردش درآوردنcirculate14
تصور،خيال،تصور کردنfancies40سراسر،سرتاسرthroughout15
ن،پشتيcushion41زاويهangle16
خوش قيافهhandsome42حساسsensational17
مجذوب کردنfascinate43دامنskert
ساقي،پيشخدمت سفره،آبدارچيbulter44تيراژ،گردشcirculation19
نمايندگيagency45بيروني،خارجيouter20
بنده،خادم،خدمتکارservant46گپ،گپ زدنchat21
روحsoul47تحت تاثير قرار دادنimpress22
وحشت،هراسfunk48صلاحيتqualifiction23
زن صاحب ملک،زن مهمانخانه دارlandlady49تمايل دارم بدانمI wonder24
رطيلtrantula50بالا آمدن،بالا رفتنrisen25

 


ارادت دوستاي خوبم ، امروزم 50 تا لغت خوب براتون تهيه کردم

لغات ضروري (550 تا 600)
دستمزد،مزد،اجرتwage=fee26کنارجادهroadside 1
مصمم،مشخص،معينdetermind27شکاف،شکافتنsplit2
آرايشarrangement28ظهر،نيمروزmidday=noon3
برجسته،متمايزdistinguished29حزب،بخش،مهمانيparty4
به عنوان موضوعas the subject30کلبهhut5
فراهمgathered31تاسف،افسوس، پشيمان بودنregret6
ناشي ازdue32کارآييperformance7
درگاه،راهروdoorway33مشتاق،دلواپسanxious8
بازيگريacting34تبريک گفتنgreet9
آدرس،مخاطب قرار دادنaddress35سفرvoyage10
سرگرميhobby=fun intertaiment=36تهيه کننده،سازندهproducer11
بانک،ساحل،لب،کنارbank37خوي،طبعtemper12
فوت،وزيدنblow38بي ادبrude13
محو شدن ،کمرنگ شدنfade39ناحيهdistrict14
ذخيرهsupply=store40همسايگي،مجاورتneighbourhood15
زمين باير،زمين بيهودهwastland41مالک،صاحب خانهlandlord16
مبهوت ،متحيرastonished42استطاعت داشتنafford17
گروه،رستهbunch=group= team43علاقمند ، مايلfond
گلدانpot44پنجه،دست،چنگالpaw19
هدف،شي،اعتراض کردنobject45مالک،صاحبowner20
خشمگينانهviolently46به طور منظمregularly21
تجديدديدارreunion47کاملا روشنquit clear22
فرصت،مورد،وهلهoccasion48وظيفه،تکليفduty23
متقاعد کردنpersuade49رحمت،رحم،بخششmercy24
فعاليتactivity50رشوه،رشوه دادنbribe25

 


سلام وقتتون بخير

لغات ضروري (500 تا 550)
آهسته دست زدن، نوازش کردنpat26احمق ، نادانfoolish1
بي ضررharmless27بيوهwidow2
بستن،سفت کردنfasten28مادربزرگgranny3
بالا بردنraise29ضربان،تپش،شکست دادن،زدن،تپيدن، پيروز شدنbeat4
کميslightly30گمراه کردنmisled5
به اطلاع رساندنinform31قطره،افت،رها کردنdrop6
هيچ يکneither32ادعا ،ادعا کردنclaim7
در غير اينصورتotherwise33تفنگrifle=gun8
مقاله،موادarticle34شيپورtrumpet9
توده،جرم،انبوهmass35درميانamong10
آستان درdoorstep36نگاه زودگذر،نگاه اجماليglancing11
فوق العادهextraordinary37سرگردان بودنwander12
عدم،فقدان،غيبتobsense38سوسوزدن،نور دادنgleam13
صندلي راحتarmchair39تپانچه،هفت تيرpistol14
شتاب زده،عجولانهhastily40چشمک زدن،چشمکblink15
تسکينrelief41خشمگينfurious=angry16
تقليدimitation42مزخرف،مهملnonsence17
الماسdiamond43دست برداشتنgive up
گردنبندnecklace44جرعه،مزه مزه کردنsip19
بي ارزشworthless45هادي،رسانا،راهنماconductor=guide20
شجاعت،جراتcourage46متاسفانه،بدبختانهunfortunately21
شديدfierce47لرزش،ارتعاشtrembling22
لغزش،لغزيدنslide48کرايهfare23
در ضمن،ضمناmeanwhile49درخواست دادنapply24
گداbeggar50به طور طعنه آميزsarcastically25

 


سلام دوستاي گلم ، اگر نظري داشته باشيد خوشحال ميشم بشنوم و اميدوارم اين لغات بکارتون بياد.

لغات (450 تا 500)
وارد شويدgo in26غريبهstranger1
مراقب باشlook out27مايلwilling2
به دور و اطراف نگاه کنlook round28بي ميلunwilling3
دراز کشيدنlie down29دوزبانهbiligual4
گرد کردنturn round30درک مطبcomprehension5
دميدن،وزيدن،باد بردنblow31صحت،درستيcorrectness6
قبول کردن،اعتراف کردن،تصديق کردنadmit32فوريimmediate7
مشکوکdoubtful33به طور منظمregularly8
خشکبار،آجيلnut34موضوعsubject9
بخشdepartment35دوچرخه سواريcycling10
موضوع،مطلب،ماده، اهميت داشتن،مهم بودنmatter36اهميتي نميدهمdon't mind11
کاملا،واقعاquite37جا،صندليseat12
گذاردن،تخم گذاردنlay38غيرنظاميcivilian13
صاحبowner39ادبياتlecture14
متقاعد کردنpersuade40هدر دادن، تلف کردنwaste15
استدلال کردن،مشاجره کردنargue41گلولهbullet16
استدلالarguing42نگران،دلواپس،مشتاقanxious17
منصفانه،بي طرفfair43فاميلrelative
ااماتimpratives44شکايت کردن،اعتراض کردنcomplain19
گرفتن،بدست آوردن،شدنget45کشف کردنdiscover20
کشيشpriest46پارچه،لباس،منسوجcloth21
بخشيدن،توجيه کردنexcuse47مغازه دارshopkeeper22
راضي،خشنودsatisfied48بلند شوget up23
ناراضي،ناراضي کردنdissatisfied49برو بيرونget out24
بدترworse50گمشوgo away25

 


سلام دوستان امروزم با دستي پر اومدم

لغات ضروري (400 تا 450)
کشور،ملت،روستاcountry26مصاحبه کنندهinterviewer1
وزن کردنweigh27گمان نميکنمI suppose not2
امتناع کردن، خودداري کردنrefuse28کشيدنdrag3
تبليغاتadvertisment29آستينsleeve4
تبليغ کنندهadvertiser30اتفاقي،تصادفيcasual5
قايق موتوريmotorboat31عتيقهantique6
قايق بادبانيyacht32قطره ،افت ،رها کردنdrop7
ادبياتliterature33ادعاclaim8
بانشاط،خوشنود، سرحالdelighted34بد،مزخرف، ناخوشايندnasty9
ورودarrival35تعمير کردن،مرمت کردنmend10
نااميدhoplessly36مقرض بودن، بدهکار بودنowe11
نردهrailing37گياه ، کاشتنplant12
خم شدن،خم کردنleant=bend38ساکت،آرامquiet13
مسيرpath39گوسالهcalf14
از اين روtherefore40نگه داشتن، گرفتنhold15
بندرگاهharbour41گرد و خاکdust16
علي رغمin spite of42معلولhandicapped17
زنجيرchain43خدمتکار،پيشخدمتservant
سوتwhistle44توده،کپه،دستهpile19
تصاحب کردن،ضبط کردنseize45کوزه،پارچjug20
رانندهmotorist46ظرف اندازه گيريmeasuring jug21
اطلاع دادنinform47اندازه،اندازه گرفتنmeasure22
سفارش،سفارش دادنorder48ماهي تابهfrying pan= =saucepan23
پيچاندن،بسته بندي کردنwrap49جوشاندنboil24
مديرmanager50کاسهbowl25

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها